در ماراتن چه گذشت؟!
تابستان پارسال بود که پیشنهاد اجرای پنجمن دورهی ماراتن شیمی در گروه مطرح شد. تقریباً همان موقعها بود که تصمیم گرفتیم مسابقهای برگزار کنیم متفاوت از مسابقاتی که تا به حال اجراشدهبود: مراحل متنوع؛ سبک و سیاق نو با سوالاتی متفاوت. این طور شد که هستهی مرکزی کمیتهی برگزاری با حضور آقایان ایزدی، عربیه و خسروی تشکیل شد. از همان زمان چند جلسهی به قول معروف طوفان ذهنی تشکیل شد تا ایدههایی که داشتیم را مطرح کنیم. پیشنهادات مختلف بود که میآمد و میرفت. یک سریها پیشنیازهایی داشت؛ یک سریها را برایتان نگه داشتیم تا درکنار ایدههای جدید دورهی بعد از آنها رونمایی کنیم )!( و بقیه را کنار هم چیدیم تا یک پیشنویس از ماراتن پنجم شکل گرفت.
در جلسات بعدی گروه چکشکاری این پیشنویس شروع شد و البته دوبار به طور کامل بازنویسی شد تا به چیزی که دیدید رسیدیم! در این میان دوستان دیگری هم در زمانهای مختلف به کمیته اضافه شدند و در طراحی سوالات، هماهنگیها، اصلاحهای جزئی برنامهی مسابقه و... مشارکت کردند.
و خلاصه هر طور بود مرحلهی اول برگزار شد )و البته فایل نهایی شدهی سوالات دو سه دقیقه مانده به شروع، تازه آپلود شد!!(
هفتهی بعدش آمدیم و نشستیم و تصحیح کردیم و لیست نهایی را اعلام کردیم و تازه آماده شدن برای مرحلهی نهایی شروع شد!
چندین بار تختهی گروه را نوشتیم و پاک کردیم تا به یک جدول اجرایی رسیدیم؛ جدول مسابقهای با مسابقات تستی، تشریحی و عملی.
قرار شد برای ورود به مسابقه خود شرکتکنندهها رمز ورود را پیدا کنند و حدود دو هفته در حیاط مدرسه میگشتیم تا عوارض موجود را پیدا کنیم و برای آنها عبارتهای راهنما طراحی کنیم. راستی دستگاههای تکثیر کاغذ کاهی قبول نمیکنند و اگر فکر کردید کتیبههایی که گرفتید کاغذ کاهی بود سخت در اشتباهید!! از آنجا که میخواستیم راهنماهای کتیبه-طور بدهیم و سمپادی جماعت هم "نمیشود" توی کتش نمیرود، به سراغ راهبردی آشپزخانهای رفتیم: چای!
بله کتیبهها بر روی کاغذهای معمولی پرینتشدهبودند و در چایی خواباندهشدهبودند تا به آن فرم در بیایند!
به موازات طرح و انتخاب سوالات تستی و تشریحی هم پیش میرفت....
تا رسیدیم به طرح سوالات آزمایشگاه: آزمایشگاه بدون کاتیونشناسی که نمیشود! اما آن را سمپادیزه کردیم و اولاً گفتیم مخلوط دو کاتیون داریم؛ ثانیاً برخی کاتیونها از روش مرسوم "رنگ رسوب" قابل تشخیص نبودند بلکه باید از رنگ شعلهشان متوجه میشدید! ایضاً تیتراسیون هم گذاشتیم: میخواستیم منگانومتری بگذاریم که خدا بهتان رحم کرد و فرصت برای آمادهکردنشان نبود. اسید و باز گذاشتیم اما باز با چاشنی سمپاد: معرف فنل در اسید ریختهشدهبود و محو شدن رنگ در حال نوسان باید دیدهمیشد. واما به دست آوردن درصد خلوصی که هر گروهی بر اساس دانش، مهارت و خلاقیتش روش خودش را برای اندازهگیری اش در پیش گرفت )حتی چشیدن نمونه هم جزو روشها بود!(
و همزمان پیش بردن کارهای تکثیر و هماهنگیها که انجام شد و به روز مسابقه رسیدیم....
تمام آن چه تدارک دیدهبودیم در حال انجام بود و چهارده تیم منتخب برخلاف روال عادی "آموختن-امتحان دادن" خلاقیت و دانش و قدرت استدلالشان را در هم آمیختند؛ همزمان آنچه لازم بود بدانند را در طی آزمون از اینترنت میخواندن و سعی میکردن مسائل را حل کنند؛ چیزی که شاید مهمترین دستاورد ماراتن بود: تمرین ارتقای هنر حل مسئله.
و در آخر هم هدایایی به رسم یادبود به تمام شرکتکنندهها و جوایز ویژه به همراه تندیس به تیمهای منتخب اهدا شد و همه رفتیم برای تلفیق خلاقیتمان با مهارتها و دانشهامان برای حل سایر مسائل مسابقهی زندگی....
با آرزوی تعالی برای تمام فرزندان این سرزمین.
در ماراتن چه گذشت؟!
تابستان پارسال بود که پیشنهاد اجرای پنجمن دورهی ماراتن شیمی در گروه مطرح شد. تقریباً همان موقعها بود که تصمیم گرفتیم مسابقهای برگزار کنیم متفاوت از مسابقاتی که تا به حال اجراشدهبود: مراحل متنوع؛ سبک و سیاق نو با سوالاتی متفاوت. این طور شد که هستهی مرکزی کمیتهی برگزاری با حضور آقایان ایزدی، عربیه و خسروی تشکیل شد. از همان زمان چند جلسهی به قول معروف طوفان ذهنی تشکیل شد تا ایدههایی که داشتیم را مطرح کنیم. پیشنهادات مختلف بود که میآمد و میرفت. یک سریها پیشنیازهایی داشت؛ یک سریها را برایتان نگه داشتیم تا درکنار ایدههای جدید دورهی بعد از آنها رونمایی کنیم )!( و بقیه را کنار هم چیدیم تا یک پیشنویس از ماراتن پنجم شکل گرفت.
در جلسات بعدی گروه چکشکاری این پیشنویس شروع شد و البته دوبار به طور کامل بازنویسی شد تا به چیزی که دیدید رسیدیم! در این میان دوستان دیگری هم در زمانهای مختلف به کمیته اضافه شدند و در طراحی سوالات، هماهنگیها، اصلاحهای جزئی برنامهی مسابقه و... مشارکت کردند.
و خلاصه هر طور بود مرحلهی اول برگزار شد )و البته فایل نهایی شدهی سوالات دو سه دقیقه مانده به شروع، تازه آپلود شد!!(
هفتهی بعدش آمدیم و نشستیم و تصحیح کردیم و لیست نهایی را اعلام کردیم و تازه آماده شدن برای مرحلهی نهایی شروع شد!
چندین بار تختهی گروه را نوشتیم و پاک کردیم تا به یک جدول اجرایی رسیدیم؛ جدول مسابقهای با مسابقات تستی، تشریحی و عملی.
قرار شد برای ورود به مسابقه خود شرکتکنندهها رمز ورود را پیدا کنند و حدود دو هفته در حیاط مدرسه میگشتیم تا عوارض موجود را پیدا کنیم و برای آنها عبارتهای راهنما طراحی کنیم. راستی دستگاههای تکثیر کاغذ کاهی قبول نمیکنند و اگر فکر کردید کتیبههایی که گرفتید کاغذ کاهی بود سخت در اشتباهید!! از آنجا که میخواستیم راهنماهای کتیبه-طور بدهیم و سمپادی جماعت هم "نمیشود" توی کتش نمیرود، به سراغ راهبردی آشپزخانهای رفتیم: چای!
بله کتیبهها بر روی کاغذهای معمولی پرینتشدهبودند و در چایی خواباندهشدهبودند تا به آن فرم در بیایند!
به موازات طرح و انتخاب سوالات تستی و تشریحی هم پیش میرفت....
تا رسیدیم به طرح سوالات آزمایشگاه: آزمایشگاه بدون کاتیونشناسی که نمیشود! اما آن را سمپادیزه کردیم و اولاً گفتیم مخلوط دو کاتیون داریم؛ ثانیاً برخی کاتیونها از روش مرسوم "رنگ رسوب" قابل تشخیص نبودند بلکه باید از رنگ شعلهشان متوجه میشدید! ایضاً تیتراسیون هم گذاشتیم: میخواستیم منگانومتری بگذاریم که خدا بهتان رحم کرد و فرصت برای آمادهکردنشان نبود. اسید و باز گذاشتیم اما باز با چاشنی سمپاد: معرف فنل در اسید ریختهشدهبود و محو شدن رنگ در حال نوسان باید دیدهمیشد. واما به دست آوردن درصد خلوصی که هر گروهی بر اساس دانش، مهارت و خلاقیتش روش خودش را برای اندازهگیری اش در پیش گرفت )حتی چشیدن نمونه هم جزو روشها بود!(
و همزمان پیش بردن کارهای تکثیر و هماهنگیها که انجام شد و به روز مسابقه رسیدیم....
تمام آن چه تدارک دیدهبودیم در حال انجام بود و چهارده تیم منتخب برخلاف روال عادی "آموختن-امتحان دادن" خلاقیت و دانش و قدرت استدلالشان را در هم آمیختند؛ همزمان آنچه لازم بود بدانند را در طی آزمون از اینترنت میخواندن و سعی میکردن مسائل را حل کنند؛ چیزی که شاید مهمترین دستاورد ماراتن بود: تمرین ارتقای هنر حل مسئله.
و در آخر هم هدایایی به رسم یادبود به تمام شرکتکنندهها و جوایز ویژه به همراه تندیس به تیمهای منتخب اهدا شد و همه رفتیم برای تلفیق خلاقیتمان با مهارتها و دانشهامان برای حل سایر مسائل مسابقهی زندگی....
با آرزوی تعالی برای تمام فرزندان این سرزمین.