باسمه تعالی
چهاردهمین نشست گروه پژوهشی علوم انسانی و هنر، در عصر روز دوشنبه سوم آذر ماه برگزار شد. در این نشست، ابتدا فیلم اپرای عروسکی مولوی، به کارگردانی بهروز غریبپور پخش شد. سپس گفت و گو در خصوص این اثر نمایشی و این که چرا این بخش از زندگی مولوی به نمایش گذاشته شده است، شکل گرفت.
بعد از آن به اتفاقات مهم عصر مولوی تمرکز کردیم و در خصوص حملهی مغولها و تاثیراتی که بر تفکرات و ترویج آثار او داشته، حدسیاتی زدیم. البته این موضوع تنها به مولوی ختم نشد و دربارهی رابطهی بین شرایط سیاسی و حکومتها با هنر و دانش نیز صحبت کردیم.
سوال دیگری که پاسخ به چرایی آن دقایق زیادی از گفت و گوی این جلسه را به خود اختصاص داد این بود که سعدی وحافظ و مولوی در دورهای زندگی میکردندکه ایران دارای حکومت واحد مقتدری نبود و در مقابل در دورههایی مثل قاجار و صفویه با وجود حکومتهایی که ایران را یکپارچه میکنند و از اقتدار کافی برخورداند ولی ما توسعه چندانی در ادبیات و بسیاری از علوم نمیبینیم، آیا این نشان میدهد که حکومتها تاثیر چندانی بر رواج هنر و علم نداشتند، یا تاثیر معکوس بر آنها داشتهاند؟ و یا اینکه وقتی ما از حکومت مقتدری مثل صفویه صحبت میکنیم آیا پادشاهان صفوی به همان نسبت که به فکر توسعه جغرافیایی متصرفات خود و صیانت از آنها در مقابل کشورهای خارجی هستند، به فکر ترویج شعر و ادب نیز هستند یا خیر؟
از جمله مباحث دیگری نیز که در این جلسه مطرح شد در خصوص ارتباط بین شمس و مولانا بود، و این که آیا این رابطه برای مایی که چند قرن با آن طرز تفکر فاصله داریم، به راحتی قابل درک هست یا خیر؟ و این که مولانا به چه شیوهای آثار خود را تحریر میکرده است؟