گزارشی از نشست نمایش و نقد فیلمِ تصادف

پنج شنبه 1392/8/9

گزارشی از نشست نمایش و نقد فیلمِ تصادف

 

پنج‌شنبه 9 آبان ماه اولین نشست گروه پژوهشی علوم انسانی و هنر با اکران نسخه‌ی دوبله شده‌ی فیلم «تصادف» یا «crash» ساخته‌ی پُل هَگیس با حضور حدود 25 نفر از دانش آموزان مرکز در ساعت 13 آغاز گردید.

 پس از اتمام نمایش فیلم آقایان بصیر ، علی فلاحت و شجاع‌فرد به بحث پیرامون فیلم و پرداختند. در ابتدا اصلی‌ترین سوالی که باید پاسخ داده می‌شد این بود که : « یک فیلم را چگونه باید نقد کرد ؟ »

پیرامون این سوال، آقای بصیر تاریخچه‌ی مختصری از سیر نقد را ارائه دادند که ریشه‌های آن به دوران یونان باستان بازمی‌گشت. هم چنین درباره‌ی اینکه هرکسی آزاد است به هر نحوی که می‌خواهد فیلم را نقد کند صحبت کردند. البته خودشان بیشتر به نقد فرمالیستی (ساختارگرا) معتقد بود.

آقای فلاحت که بیشتر به نشانه‌شناسی و کشف روابط دال و مدلول که کارگردان آن را در متن فیلم قرار داده است باور داشتند.

آقای شجاع‌فرد در مونولوگی تقریبا طولانی به تبیین مواضع خود در این باره پرداخت و منتقدین را به دو دسته‌ی فرمالیست‌ها و محتواگراها تقسیم بندی کردند و گفتند  هر دوگونه‌ی این نقدها با نواقصی از نظر ایشان همراه است و درست آن است که ما در میان این دودسته نقد قرار بگیریم و از هردوی این نقدها بهره ببریم. همچنین ایشان که بدنبال مِتُدی برای نقد فیلم‌ها بودند معتقد به ایجاد سه لایه نقد بودند که در لایه‌ی اول فرم و ظاهر فیلم بررسی شود در لایه‌ی دوم محتوا و در لایه‌ی ‌سوم تمدن و فکر حاکم بر اثر.

در ادامه صحبت ها، اظهار نظر در مورد فیلم «تصادف» آغاز شد . بنظر آقای فلاحت عنوان  «برخورد» ترجمه‌ی به مراتب بهتری برای اسم فیلم است. این فیلم در ایجاد نکردن شخصیت اول از باقی آثار مشابه که از شیوه‌ی چند روایتی بهره می‌برند مانند«pulp fiction» موفق‌تر عمل کرده است. همچنین ایجاد تسلسل در فیلم نیز از تکنیک‌های خوب کارگردان در این فیلم یاد شد.

آقای بصیر در این باره به حرکات دوربین و سوم شخص بودن آن در فیلم اشاره کرد. این که دوربین در جاهای مختلف حضور داشت و اتفاقات مختلف را روایت می‌کرد دال بر این  موضوع بود. همچنین در سکانس آخر که به گفته‌ی ایشان جزو بهترین سکانس های فیلم است، حرکت دوربین از آسمان به سمت خیابان و بازگشتش باعث می‌شود نگاه سوم شخص دانای کل به دوربین تقویت شود.

آقای شجاع‌فرد نیز در صحبت‌های خود به فکر اصلی حاکم بر فیلم اشاره کرد که آن را در قالب صحبت‌های فیلم نیز مشاهده کرده بودیم و آن این مطلب بود که «هیچ سیاه و سفیدی وجود ندارد». ایشان در تبیین این موضوع گفتند که اکثر افراد در فیلم شخصیت ثابتی از خود نشان نمی‌دهند  . برای مثال پلیسی که در ابتدا در حقّ یک خانوم سیاه‌پوست تعرّض می‌کند در ادامه او را از مرگ نجات می‌دهد و پلیس دیگر که مخالف تبعیض نژادی‌ست در آخر یک سیاه‌هوست را می‌کشد و ...

همچنین از دیگر نشانه های فیلم که در صحبت‌های منتقدین از آن یاد شد می‌توان به تاکید بر نهاد خانواده در زنذگی مردمان شرقی ( خانواده ایرانی و چینی )   و در مقابله با آن زندگی غربی را قرار داد. و همچنین نقاط ضعف برخی دستگاه‌ها از جمله بیمه ، اداره‌ی پلیس و دادگاه قضایی اشاره کرد.